شکل جمع:
due datesموعد زایمان، تاریخ زایمان، زمان احتمالی زایمان
The due date is just an estimate. the baby can come earlier or later.
تاریخ زایمان فقط احتمال است. نوزاد ممکن است زودتر یا دیرتر به دنیا بیاید.
The doctor confirmed her due date during the first ultrasound.
پزشک در اولین سونوگرافی، موعد زایمان او را تأیید کرد.
تاریخ سررسید، موعد مقرر، مهلت، تاریخ پرداخت، ضربالاجل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He missed the due date and had to pay a penalty.
او از تاریخ پرداخت عقب ماند و مجبور شد جریمه پرداخت کند.
Please submit the report before the due date.
لطفاً گزارش را قبلاز موعد تحویل ارسال کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «due date» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/due date